-
دعا
جمعه 24 اسفند 1403 20:12
شرایط دعا کردن اول: اعتراف به گناهان، دوم : شکر نعمتها؛ سوم: صلوات بر محمد و آل محمد، چهارم: دعا کردن و حاجت خواستن؛ پنج : صلوات بر محمد و آل محمد . اگر دعایتان مستجاب شده مواظب سه حالت باشید. اول: آن که عجب نکنی و نگویی من معلوم میشود آدم خوبی هستم که دعایم مستجاب شد زیرا عجب و خودپسندی باعث فساد عمل و غلبه بر شیطان...
-
امید
پنجشنبه 23 اسفند 1403 21:09
ان حرف کـه از دلت غمی بگشاید در صحبت دل شکستگان میباید هر شیشه کـه بشکند ؛ ندارد قیمت جز شیشه دل کـه قیمتش افزاید . . . داستان کوتاه امید به زندگی. مدت زمانی پیش دریکی ازاطاقهای بیمارستانی دومرد که هر دو حال وخیمی داشتند بستری بودند یکی ازآنها اجازه داشت هر روز بعداز ظهر به مدت یک ساعت به منظورتخلیه ششهایش ازمایعات...
-
دعا
پنجشنبه 23 اسفند 1403 15:53
معنی دعا: دعا یعنی صدازدن و مدد خواستن در حل مشکلات از خالق خود. دعا کردن یکی از بهترین اعمالی است که هم خداوند کریم در قرآن و هم پیامبر اکرم(ع) و امامان معصوم(ع) سفارش بسیار نمودهاند. آیات قرآن راجع به دعا کردن ۱. (اعراف آیه ۸۰): برای خدا نامهای نیک است پس او را به وسیله آنها بخوانید و دعا کنید. ۲. (غافر آیه ۶۰):...
-
گروه نودونه
پنجشنبه 23 اسفند 1403 12:11
پر نقش تر از فرش دلم بافته ای نیست از بس کـه گره زد بـه گره حوصله ها را یکبار هم ای عشق من از عقل میندیش بگذار کـه دل حل بکند مسئله ها را . . . پادشاهی از زندگی خود راضی نبود اما علتش را نمی دانست. روزی در کاخ قدم می زد که از آشپزخانه، صدای ترانه ای را شنید. به دنبال صدا، پادشاه متوجه یک آشپز شد که روی صورتش برق...
-
دیگران را بفهمیم
چهارشنبه 22 اسفند 1403 01:43
دیگران را بفهمیم اگر کسی بیش از حد می خندد، حتی به مسائل خیلی ساده و معمولی؛ او از درون به شدت اندوهگین است. اگر کسی بیش از حد میخوابد، مطمئن باشید که او احساس تنهایی میکند. اگر کسی کمتر حرف میزند و یا در زمان حرف زدن بسیار سریع صحبت میکند؛ این بدان معنی است که رازی برای پنهان کردن دارد. اگر کسی قادر نیست بگرید،...
-
نقل قول
سهشنبه 21 اسفند 1403 17:59
تو را دوست دارم بدون آنکه علتش را بدانم. محبتی که علت داشته باشد یا احترام است یا ریا یا ترس و یا طمع به قـــولِ مارتین لوتر کینگ، گرفتن آزادی از مردمی که نمیخواهند برده بمانند,سخت است اما دادن آزادی به مردمی که میخواهند برده بمانند سخت تر است...! به قـــولِ مایکل اسکوفیلد همیشه اون تغییری باش که میخوای توی دنیا...
-
شاید فردا
دوشنبه 20 اسفند 1403 20:16
شاید فردا دیر باشد روزی معلمی از دانش آموزانش خواست که اسامی همکلاسی هایشان را بر روی دو ورق کاغذ بنویسند و پس از نوشتن هر اسم یک خط فاصله قرار دهند . سپس از آنها خواست که درباره قشنگترین چیزی که میتوانند در مورد هرکدام از همکلاسی هایشان بگویند ، فکر کنند و در آن خط های خالی بنویسند . بقیه وقت کلاس با انجام این تکلیف...
-
جایزه
یکشنبه 19 اسفند 1403 22:11
جایزه پیدا کردن قاتل ! جنایت کاری که یک آدم را کشته بود، در حال فرار و آوارگی، با لباس ژنده و پر گرد و خاک و دست و صورت کثیف، خسته و کوفته ، به یک دهکده رسید. چند روزی چیزی نخورده و بسیار گرسنه بود. او جلوی مغازه میوه فروشی ایستاد و به پرتقال های بزرگ و تازه خیره شد. اما بی پول بود. بخاطر همین دو دل بود که پرتقال را...
-
دعا
یکشنبه 19 اسفند 1403 03:05
وای به من، من و ثنای علی عفـو کند مـرا خدای علی جهان چه قابل که فدایش شود فاطمه گـردیـده فدای علی آینۀ روی خدا چهر اوست دین تمام انبیا مهر اوست **** کیست علی؟ معلم جبرئیل کیست علی؟ پیر هزاران خلیل کیست علی؟ امیر، خیرالامیر کیست علی؟ وکیل نعم الوکیل کیست عـلی؟ تمـام آیین من عقل من و عشق من و دین من **** پاک سرشتم که...
-
حیدر کرار علی علیه السلام
شنبه 18 اسفند 1403 10:38
تا قافیه با نام علی جور درآمد از رگ رگ من مستی مستور در آمد از مأذنه آوای " هوالعشق" بلند است از قافیه فریاد " هوالنّور " درآمد در شام "فَلا هادیَ لَه " کعبه ترک خورد از سینهٔ دیوار حرم نوردر آمد نزدیک شد و بوسه کف پای علی زد خورشید که از فاصله ای دور درآمد هستی پُرِمستی شد و چرخید به...
-
یا علی علیه السلام
جمعه 17 اسفند 1403 19:44
وای به من، من و ثنای علی عفـو کند مـرا خدای علی جهان چه قابل که فدایش شود فاطمه گـردیـده فدای علی آینۀ روی خدا چهر اوست دین تمام انبیا مهر اوست **** کیست علی؟ معلم جبرئیل کیست علی؟ پیر هزاران خلیل کیست علی؟ امیر، خیرالامیر کیست علی؟ وکیل نعم الوکیل کیست عـلی؟ تمـام آیین من عقل من و عشق من و دین من **** پاک سرشتم که...
-
حقیقت
جمعه 17 اسفند 1403 18:03
حقیقت چیه؟ ژنرال و ستوان جوان زیردستش سوار قطار شدند. تنها صندلی های خالی در کوپه، روبروی خانمی جوان و زیبا و مادر بزرگش بود. ژنرال و ستوان روبروی آن خانمها نشستند. قطار راه افتاد و وارد تونلی شد. حدود ده ثانیه تاریکی محض بود. در آن لحظات سکوت، کسانی که در کوپه بودند ۲ چیز شنیدند: صدای بوسه و سیلی هریک از افرادی که در...
-
ابله
جمعه 17 اسفند 1403 13:10
خنده دار ترین معامله در قرون وسطا کشیشان بهشت را به مردم می فروختند و مردم نادان هم با پرداخت هر مقدار پولی قسمتی از بهشت را از آن خود می کردند. فرد دانایی که از این نادانی مردم رنج می برد دست به هر عملی زد نتوانست مردم را از انجام این کار احمقانه باز دارد تا اینکه فکری به سرش زد... به کلیسا رفت و به کشیش مسئول فروش...
-
زنان کار آفرین
جمعه 17 اسفند 1403 01:13
در سرتاسر جهان، زنان هر روز نقش بزرگ تری در اقتصاد کشور خود ایفا می کنند . در کشورهای ثروتمند نرخ پایین رشد جمعیت به همراه پیر شدن جمعیت، دولت ها را به لزوم فعالیت اقتصادی زنان آگاه کرده است زیرا نیمی از جمعیت آن ها را زنان تشکیل می دهند و محروم شدن اقتصاد از توانایی های این قشر ضررهای فراوانی در پی خواهد داشت. در...
-
نی
جمعه 17 اسفند 1403 01:10
بسم الله الرحمن الرحیم. یکی از بچه های تفحص نقل میکرد: «یه روز که دوستانش داشتن توی نی زار ها دنبال پیکر شهدا می گشتن، مشاهده می کنن که یه جمجمه روی یکی از نی ها هست. یعنی نی رشد کرده و جمجمه رو هم با خودش بالا آورده. متوجه می شن که حتما زیر این نی باید پیکر یکی از شهدا باشه...وقتی پیکر رو پیدا می کنن توی وصیت نامه...
-
دیوانه
جمعه 17 اسفند 1403 01:06
نیمه شب دیوانه ای گریه می کرد و با خود می گفت: ای عالمیان، من بگویم که این عالم چیست؟ این عالم مانند جعبه ای در دار است که ما درون آن زندگی می کنیم و از نادانی و جهل خود هرلحظه وسوسه و سودای جدیدی در سر خود می پرورانیم. وقتی که اجل سر این جعبه را باز کند هر کسی که بال و پرش در اثرجهل و آز و غرور کمتر سوخته باشد می...
-
گور کن
جمعه 17 اسفند 1403 00:58
مرد گورکنی بود که عمر طولانی داشت و کارش گور کندن برای اجساد بود. روزی شخصی از او پرسید: «تو که هفتاد سال گور کندی در زیر این قبرها چه عجایبی دیدی؟». مرد گورکن جواب داد: «چیز عجیبی که من دیدم سگ نفسم بود که هفتاد سال گورکندن مرا دید اما یک ساعت نمرد و خاموش نشد و یک لحظه از من فرمان نبرد.
-
زنگ تفریح
پنجشنبه 16 اسفند 1403 19:18
یه بابایی میخوره زمین دستش پیچ میخوره ، منتها تنبلیش میاد بره دکتر نشونش بده ...دستش یه مدت همینجور درد می کرده ، تا یه روز رفیقش بهش میگه : این داروخونه ی سر کوچه یه کامپیوترآورده که صد تومن میگیره ، فوری هر مرضی رو تشخیص میده !!!یارو پیشِ خودش میگه : خوب دیگه صد تومن که پولی نیست ، بریم ببینیم چه جوریاس ...میره...
-
طبیعت ایران عزیز
پنجشنبه 16 اسفند 1403 03:29
تپه های مریخی سایه ها... عسیستممم نمایی از دماند با دوستان کوهنورد تپه ها خاکی اند ... بلورهای نمک ... حسین و دریاچه و معدن... به امید سفرها ی بیشتر و بهترتر..
-
شکوه طبیعت
پنجشنبه 16 اسفند 1403 03:14
عکاسی که عکساشو به کسی نمیده!!! گروه بر فراز جنگل ما وروستا وآش ترش و ماجراهای بعدش!!! به سوی روستای اتو... شالیزارهای پاشاکلا دو عاشق گردنه ی گدوک رد پای برف... با تشکر
-
تک درخت
پنجشنبه 16 اسفند 1403 01:10
تک درخت در میان برف به سوی جنگل
-
طبیعت گردی
چهارشنبه 15 اسفند 1403 21:19
سفرهای طبیعت گردی، فرهنگ، اصول و شرایط خاص خود را دارند. اینگونه سفرها با سفرهای فرهنگی چون بازید از یک شهر تاریخی، کاخ، موزه یا پارک ملی و... اقامت در هتل یا مهمان سرای که با تمام امکانات داخل شهراست، بسیار بسیار متفاوت هستند. سفر طبیعت گردی از خانه شروع میشود، زمانی که طبیعت گرد در حال انتخاب وسایل مورد نیاز سفر...
-
بر فراز ابر ها
چهارشنبه 15 اسفند 1403 21:05
بر فراز ابرها
-
ییلاق
چهارشنبه 15 اسفند 1403 01:51
ییلاقات ماسال از اون سفرایی بود که دو سالی منتظر فرصتی بودیم تا بریم.مسیری زیبا با جنگلهای انبوه و سرسبز ییلاقاتی با دید عالی که هر چه بالاتر می رفتی خنک تر می شد.و در طول مسیر گاهی هم مه همراهیمون می کرد.البته مه تو طبیعت برامون همراه خوبی بوده و جاهایی که احتمال دیدن مه باشه ،سراغمون اومده و بهمون سر زده.غرب استان...
-
شعر
چهارشنبه 15 اسفند 1403 01:45
ای که میگویی مسلمان باش و مِی خواری مکن ای که خود گفتی مکن مِی خوارگی ، آری مکن هرچه میخواهی بکن اما ریا کاری مکن مِی بخور منبر بسوزان مردم آزاری مکن مردمان را غرق اندوهی که خود داری مکن خود گرفتاری و مردم را گرفتارِ گرفتاری مکن من خوشم، شادم، نمی خواهم جز این کاری کنم من نمیخواهم بجای خوش بُدن زاری کنم زاهدا خوش باش...
-
طبیعت دوست داشتی
چهارشنبه 15 اسفند 1403 01:25
حدود ساعت ده ونیم صبح از خواب بیدار شدیم.تا صبحانه رو بخوریم و را بیفتیم حدود یازده و نیم شد .به سمت خلخال حرکت کردیم.دامنه ی کوه رو طی می کردیم و هر چه جلوتر می رفتیم .پوشش گیاهی استپی تر می شد.ییلاق خرزنه پشت اولین ییلاقی بود که امروز بهش برخوردیم.که در نمایی دره ای زیرش بود که مه داشت می اومد بالا.
-
زنگ تفریح
چهارشنبه 15 اسفند 1403 01:18
یه بابایی میخوره زمین دستش پیچ میخوره ، منتها تنبلیش میاد بره دکتر نشونش بده ...دستش یه مدت همینجور درد می کرده ، تا یه روز رفیقش بهش میگه : این داروخونه ی سر کوچه یه کامپیوترآورده که صد تومن میگیره ، فوری هر مرضی رو تشخیص میده !!!یارو پیشِ خودش میگه : خوب دیگه صد تومن که پولی نیست ، بریم ببینیم چه جوریاس ...میره...
-
مهربانی
سهشنبه 14 اسفند 1403 21:43
روزی مردی، عقربی را دید که درون آب دست و پا می زند. او تصمیم گرفت عقرب را نجات دهد، اما عقرب انگشت او را نیش زد. مرد باز هم سعی کرد تا عقرب را از آب بیرون بیاورد، اما عقرب بار دیگر او را نیش زد.رهگذری او را دید و پرسید: “برای چه عقربی را که نیش می زند، نجات می دهی؟ مرد پاسخ داد: “این طبیعت عقرب است که نیش بزند ولی...
-
حکایت
سهشنبه 14 اسفند 1403 21:41
برف سنگینی در حال باریدن بود، ناصرالدین شاه هوس درشکه سواری به سرش زد. دستور داد اتاقک درشکه را برایش گرم و منقل و وافور شاهی را هم در آن مهیا سازند، . آنگاه در حالی که دو سوگلی اش در دو طرف او نشسته بودند، در اتاقک گرم و نرم درشکه، دستور حرکت داد، .کمی که از تماشای برف و بوران بیرون و احساس گرمای مطبوع داخل کابین...
-
مادر
سهشنبه 14 اسفند 1403 21:40
نه. فردا نه. چند ساعت بعد هم نه. چند ثانیه دیگه هم نه. همین الان. برای مادرت یک کاری بکن. اگر زنده است دستش را. اگر به آسمان رفته است. قبرش را. اگر پیشت نیست... یادش را. اگر قهری...چهره اش را. اگر آشتی هستی پایش راببوس گذشته گذشته پس ولش کن پیری برای جمعی سخن میراند... لطیفه ای برای حضار تعریف کرد همه دیوانه وار...