در خانقاهى دراویشی زندگى میکردند. از قضا درویشى از مسافر از راه رسید ، یکسره به خانقاه رفت و الاغ خود را به نگهبان خانقاه سپرد تا یک شب در مراسم بزم درویشان شرکت کند. درویشان گرسنه مقدم او را گرامیداشتند و سران خانقاه با هم خلوت کرده ، به هم چنین گفتند: درویشان این خانقاه با گرسنگى دست به گریبانند.

جائى که خوردن میته براى افراد گرسنه جایز شمرده شده ، پس فروختن خرک رفیق خانقاه مباح و جایز خواهد بود.
به تصویب هیئت رئیسه ، خرک درویش از همه جا بى خبر به فروش رفت و عموم صوفیان خانقاه به برکت خرک شکم از عزا در آورده و